سحرگاه ۲۲ دی / علیرضا اکبری اعدام شد
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۴۵۱۳۷
صبح بیست و دومین روز دیماه، روز بدی برای انگلیسیها بود چون حکم اعدام علیرضا اکبری، ابرجاسوس سرویس اطلاعاتی انگلستان اجرا شد و این درواقع اولین پرونده در حوزه جاسوسی برای انگلیس بود که به اعدام منجر شد. علیرضا اکبری، شاهمهره نفوذی ملکه که اطلاعات مهمی در حوزههای نظامی، هستهای، دیپلماتیک و سیاستهای داخلی و منطقهای ایران در اختیار سرویس جاسوسی انگلیس قرار میداد، صبح روز پنجشنبه به دار مجازات آویخته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ما با یک مورد خاص طرف هستیم؛ فردی شبیه کشمیری و کلاهدوز و بسیار نزدیک به حلقه اول مسئولان. علیرضا اکبری ۶۱ساله که سابقه ۷۰ماه حضور در جبهههای جنگ را هم داشته و مثل خیلی از مسئولان فعلی در سالهای بعد از جنگ در سمتهای حساس و مهمی قرار گرفته، یعنی از حضور در معاونت روابط خارجی وزارت دفاع و شورایعالی امنیت ملی تا فعالیت در مرکز تحقیقات استراتژیک و مشاوره نیروی دریایی. روابط اکبری با افسران اطلاعاتی MI۶ اینطور آغاز شد که از سال ۱۳۸۳ او در یک مهمانی که توسط سفیر انگلیس ترتیب داده شده بود شرکت کرد و اینجا نقطه برقراری ارتباط بود. از این مرحله ویزای vip انگلیس برای او صادر شد تا اینکه در سال ۸۴ علیرضا اکبری با سفر به انگلیس رسماً با افسر ارشد MI۶ ملاقات کرد و پس از آن در سال ۱۳۸۵ به سفرهای اروپایی خود برای ملاقات با افسران اطلاعاتی انگلیس ادامه داد. البته او از سال ۱۳۸۶ ابزار امن ارتباطی هم از سرویس انگلستان دریافت کرد و به همین پشتوانه اقدام به تاسیس شرکتی پوششی برای توجیه سفر به اروپا کرد. ادامه این روند موجب شد او در تور وزارت اطلاعات قرار بگیرد. برای اولین بار سال ۸۷ وزارت اطلاعات به او مشکوک شد و اکبری را به جرم جاسوسی دستگیر کردند و بعد با اخذ تعهدی برای قطع ارتباط با MI۶ او دو سالی را به همین منوال ادامه داد تا اینکه سال۱۳۸۹ شاهمهره ملکه به بهانه درمان به اروپا سفر کرد و بازی جدیدی از این مرحله شکل گرفت.
آغاز دور جدید عملیات جاسوسی از سال۹۱
در دور جدید ارتباطگیری علیرضا اکبری، او اینبار آگاهانه با افسر MI۶ دیدار کرد و برای اینکه زمینه مهاجرت خانواده خود به انگلیس را هم فراهم کند طبق سناریوی سرویس اطلاعاتی جاسوسی این کشور پیش رفت و اینبار سناریوی ساختگی سکته خود را برای توجیه اقامت در اروپا اجرا کرد. سال۱۳۹۱ زمان جدیدی برای رفتوآمد او به ایران و برقراری ارتباط با مسئولان برای جمعآوری اطلاعات محرمانه و نفوذ در مراکز تصمیمساز نظام بود.
ناتوی اطلاعاتی علیه ایران
بررسی فرآیند این کیس نشان میدهد ناتوی فرهنگی اطلاعاتی پیچیده و گسترده علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته که اهداف متعددی را پیگیری میکند. هدف اول این جریان ایجاد اختلال، مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و فضای بینالمللی، ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی به پیشرفتها و قابلیتهای نوین و همچنین ایجاد بحران و نویزهای سیاسی اجتماعی در مسیر پیشرفت است.
این شبکه اطلاعاتی برای پیش بردن اهداف آشکار و پنهان خود به گزینه استفاده از شبکه جاسوسی روی آورده و این روند از قبل انقلاب هم با وقایعی مثل کودتای ۲۸ مرداد، از بین بردن خادمان ملت و همچنین ماجرای استعمار نفت فعال بوده است. بعد از انقلاب ۵۷ هم رسما انگلیس لیدر ایجاد فضای ضدایرانی و یکی از برجستهترین عملیاتهای این کشور، ایجاد کردن اتمسفر منفی و نقشآفرینی مخرب در مسأله هستهای ایران بود. درواقع انگلیسیها سعی داشتند پرونده ایران را در موضوع هستهای به بنبست بکشانند و ظرفیتهای علمی ایران را هم به موازات آن متوقف کنند.
اما انگلیس چطور به شخصی مثل علیرضا اکبری رسید؟ این فرد یکی از شاهمهرههای نفوذی انگلیس در ایران بوده که اطلاعات غیرقابل دسترسی را به MI۶ منتقل میکرد؛ البته ویژگیهای شخصیتی او هم سبب شد سرویسهای اطلاعاتی انگلیس به این فرد نزدیک شوند. نکته اول این است که او موقعیت بسیار خوبی در سیستم داشته و با افراد سطح بالا در ارتباط بوده و وجاهت سیاسی، اجتماعی و موقعیت استراتژیک او، انگلیسیها را به گزینه علیرضا اکبری رسانده بود. یکی از ویژگیهای این ابرجاسوس که سبب نزدیکی انگلیس شد این بود که او فردی جاهطلب بود که همواره تلاش میکرد تصویر خود را در مجامع داخلی و بینالمللی به عنوان یک فرد صاحب تحلیل جا بیندازد و در مسائل خانوادگی هم تلاش داشت فرزندان و خانوادهاش خارج از کشور تحصیل کنند.
اما نکته بسیار مهم دیگر درباره او این بود که او قدرت انطباق بالایی با دولتهای مختلف داشت و از این رو به عنوان یکی از کیسهای موردنظر انگلیس برای جاسوسی در حوزههای مختلف ایران شناسایی شد. از آنجا که انگلیسیها روی مسائل روانشناختی افراد هم توجه ویژهای دارند سعی داشتند در ملاقاتهای مختلف ملاحظات علیرضا اکبری را هم در نظر بگیرند؛ به طور مثال در هتلهایی که برای او تدارک میدیدند به این نکته توجه داشتند که اتاقها حتما رو به قبله باشد یا چند ملحفه و حوله اضافه برای اقامه نماز و... برای او در نظر میگرفتند و حتی به او گفته بودند باید خود را در رسانهها، فردی ضدانگلیسی معرفی کند تا جایی که علیرضا اکبری در بازجوییهای خود اعتراف میکند انگلیسیها مرا در حصار باورهایم گرفتند.
یکی از نکات مهم در ارتباط با علیرضا اکبری میزان حقوقی بوده که سیستم اطلاعاتی انگلیس برای او در نظر گرفته و درواقع یکی از بالاترین حقوقبگیران شبکه اطلاعاتی انگلیس برای یک فرد جاسوس بوده، چرا که او در مقابل به دلیل تعامل بالا با مسئولان مهمترین تحلیلها را از این افراد میگرفته و به صورت آنالیز شده به طرف انگلیسی تحویل میداده است. البته وقتی او از برخی ارتباطات خود ابراز نگرانی میکرد، انگلیسیها به او گفتند نگران نباشد، چون در ایران کسی قدرت این را ندارد که به نیروهای انگلیس نزدیک شود.
فروش اطلاعات شهید فخریزاده
علیرضا اکبری در چندین محور اطلاعات داخلی کشورمان را در اختیار سرویس اطلاعاتی انگلیس قرار داده و علاوه بر آن پروفایل و آنالیز شخصیتی بیش از ۱۰۰نفر از مسئولان رده بالای کشور را از جمله شهید فخریزاده در اختیار شبکه جاسوسی ملکه گذاشته بود بهطوری که این فرد جزئیات فعالیت در حوزه هستهای در دوران تحریم و سقف مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران در پیشرفتهای هستهای را در اختیار سرویس اطلاعاتی انگلیس گذاشت.
اکبری در حوزه سیاست داخلی با آنالیز اختلافات درون احزاب و رقابتهای پنهان انتخاباتی و تبادل اطلاعات مراکز حساس، اطلاعات طبقهبندی شده را در اختیار سرویس اطلاعاتی ملکه قرار داده بود و در حوزه اقتصادی هم آثار تحریم را بر مردم کشورمان و همچنین روشهای دور زدن تحریمها توسط جمهوری اسلامی را تبادل میکرد. او حتی ایدههای دولت برای افزایش سطح درآمدهای ارزی غیرنفتی و مبادلات تجاری بین دولتهای ایران چین و روسیه را هم در اختیار سرویس اطلاعاتی انگلیس قرار داده بود.
علیرضا اکبری در حوزه دفاعی و نظامی هم اطلاعات افراد تاثیرگذار در صنایع دفاعی و همچنین تکنولوژیهای ایران در زمینه ساخت هواپیماهای بدون سرنشین و توانمندیهای موشکی و سیاستهای کلی دفاعی کشور را به سفارت انگلیس منتقل کرده بود و شاهبیت اطلاعات تبادلی او هم سیاست خارجی کشورمان در حوزه مذاکرات هستهای و محورهای مذاکرات احتمالی غیرهستهای و همچنین روابط جمهوری اسلامی با غرب و کشورهای حوزه خلیجفارس و عربی بود.
در واقع این فرد اطلاعات کانونی از فرآیندهای مدیریتی و شخصی مدیران و کارشناسان و متخصصان را شناسایی و به طرف انگلیسی معرفی میکرد تا بتوانند با ایجاد برنامههای استراتژیک، راهبرد جمهوری اسلامی را به انحراف بکشانند.
او حتی از دادن خصوصیات مردم و آنالیز شخصیتی هموطنان خود به انگلیس هم ابایی نداشت. به هرحال فرامتن بسیار مهم در پرونده این ابرجاسوس دوتابعیتی این است که افراد وابسته و جاسوسان انگلیس از هیچ مصونیتی برخوردار نیستند و از سوی دیگر آنچه در این پرونده قطعی شده تبدیل سفارت انگلیس به جاسوسخانه است. هرچند سرویس اطلاعاتی انگلیس از اعدام مهره اطلاعاتی خود ضربه بسیار سنگینی خورد اما رفتار سفارت انگلیس به عنوان مرکز تامین و پشتیبانی از مهرههای جاسوسی باید با برخورد بازدارنده ایران مواجه شود.
بیشتر بخوانید: واکنش کلورلی به اعدام اکبری/ انگلیس ایران را تهدید کرد اولین واکنش آمریکا به اعدام علیرضا اکبری روایت «ایسنا» از جزئیات اتهامات و «اعترافات» علیرضا اکبری / «ابرجاسوس MI۶، جاسوسی با پیشانی پینهبسته» علیرضا اکبری اعدام شد؟ روزنامه همشهری: معاون پیشین شمخانی که محکوم به اعدام شده ۷۰ماه سابقه جبهه دارد۲۱۲۱
کد خبر 1719121منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: جاسوسی اعدام ایران و انگلیس محسن فخری زاده دانشمند ایرانی اختیار سرویس اطلاعاتی سرویس اطلاعاتی انگلیس جمهوری اسلامی علیرضا اکبری انگلیسی ها هسته ای برای او
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۴۵۱۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
بیشتر بخوانید: موسیقی درمانی شیوهای جدید در درمان بیماران سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
منبع: همشهری
انتهای پیام/
کد خبر: 1228550 برچسبها موسیقی